منشی مدیر
دل نوشته های من
روزها از پی هم میگذرد پروردگارمان را فراموش نکنیم

دوباره تشکری کردم و گفتم: ولی شما از کجا فهمیدید تولدمنه؟
- عموت روز دقیق تولدت رو نمیدونست از من خواست جواب سوالش رو پیدا کنم منم سراغ مدارکت رفتم و فهمیدم. حالا نمی دونم هدیه دادن من کار درستی بوده یا نه؟
- از نظر من اشتباه نبوده ممنون
- حالا که از نظر من و تو اشتباه نبوده خدا کنه از نظر دختر موردعلاقه ام هم اشتباه نباشه. توفکر میکنی بفهمه ناراحت میشه؟
- نمی دونم ولی اینو بدونید که من توانایی اینوندارم که هدیه کسی رو پس بدم.
- نگفتی اگر ناراحت شد چیکار کنم؟
- به نظر من نباید ناراحت بشه چون اولا این هدیه کاملا دوستانه اس. ثانیا شما که از اول نمی خواستید برای من هدیه بگیرید چون تو معذورات قرار گرفتید و ثالثا.....
- چرا فکر میکنی من از نظر اخلاقی مجبور شدم برات هدیه بگیرم؟
- چو ن احتمال دادی که عمو بگه از شما تاریخ تولد من روگرفته.
در حالیکه سعی میکردد نخندد گفت: ثالثا.....
- ثالثا اگر اونقدر سطح فکرش پایینه که فرقی بین یه هدیه دوستانه با بقیه هدیه ها رو نمیذاره همون بهتر که تا اتفاقی نیوفتاده ازش صرف نظر کنید چون دختری که اونقدر سطح فکرش سطحی و بچگانه اس که شما رو نمیتونه خوشبخت کنه .البته قصدم توهین نبود یه راهنمایی کاملا دوستانه بود چون دوست ندارم ازدواج نا موفقی داشته باشید از هدیه و کمکتون ممنون و خدانگهدار.
- خواهش میکنم ودستش را به علامت خداحافظی تکان داد و از پله ها بالا رفت. وارد خانه که شدم عرق در سکوت بود و تاریکی همه جا را فرا گرفته بود. به محض اینکه کلید برق را فشردم صدای مامان را از اتاقش شنیدم:
- رمینا با عموت تماس بگیر کارت داره در ضمن منم بیدار نکن و تنهایی شامت رو بخور.
*************
-چی؟ امروز ساعت چهار.. حالاچرا به این زودی؟
- میخوادهر چه سریعتر خیال مامان راحت شه
- اخه من هنوز به نتیجه جالبی نرسیدم.
- اشکالی نداره همین که به حرفام گوش دادید و تصمیم به کمک گرفتید خودش کلی با ارزشه.. بهتره هر چه زودتر خودم را با واقعیت تطبیق بدم.
- ببین تو فعلا با عموت صحبت کن و ازش بخواه که از اینجا نره.. حداقل اینجا بمونه ولی باهاتون را بطه نداشته باشه بگو که حرفای مامانت رو قبول نداری و معاشرت ما با هم هیچ بی احترامی به خاطره پدرت نمیکنه.
- اخه من نمیخوام عمو بفهمه به حرفاشون گوش دادم...............
- یعنی چی من روی این حرف خیلی حساب کردم.
- اصلا نمیتونم بگم فال گوش ایستادم
- خب بذار من بگم.
- یه بار نگید ها! اصلا شما چی میخواید به عمو بگید
- بهش میگم قصد داریم یه پروژه جدیدبرداریم اگر قصد همکاری با مارو داره الان بهترین موقع اس.
- خب اگر گفت نه چی؟
- ای بابا حالا من نمی تونم مثل اون کره پیش بینی کنم که عموت چی میخواد بگه.من خودم میدونم چی بگم فقط خداکنه عموت یه دنده ای مامانت رو نداشته باشه.
- نه عمو لجباز نیست....... ولی مامان روی نقطه حساسی دست گذاشته.
- اره دیگه همین یه جمله مامانت روی روحیه عموی بیچارت تاثیر منفی عجیبی گذاشته... خب ساعت چهار شد برو نهایت تلاشت رو بکن امیدوارم موفق باشی.
لبخند محزونی زدم و از او خداحافظی کدرم و از شرکت خارج شدم. به انتظار عمو کنار خیابان ایستادم چند ثانیه بعد عمو مقابلم ایستاد. سوار ماشین شدم و نگاهش کردم. غممگین و ناامید بود.
دلم به حالش سوخت با صدای عموبه خودامدم: چیه؟ مگه تا حالامنوندیدی؟
- سلام
- سلام به روی ماهت. خوبی؟
- ای بد نیستم
- یعنی چی؟ ادم توی این سن و سال باید با نشاط باشه. بگه بخنده این قیافه افسرده چیه به خودت گرفتی؟ ادم یاد غم و غصه هاش میوفته بخند عمو جون ببینم.
ناچار لبخندی زدم و گفتم: نمیخواید بگید چیکار داشتید
- چرا ولی عجله نکن... من موقع رانندگی باید تمرکز داشته باشم نمی تونم هم حرف بزنم هر رانندگی کنم.
می دانستم که این طور نیست چرا که همیشه موقع رانندگی حرف میزنیدمطمئنا قصدداشتبرای اخرین بار حرفهایی رو که تحویل من میداد مرور کند.تقریبا چهل و پنج دقیقه بعد پا به پارک موردعلاقه عموگذاشتیم. عمو با حالت غمگینی گفت: چقدر با فرامرز اینجا میومدیم یادش بخیر.
صفحه 274
تقریبا اواخرصفحه
ادامه دارد.....


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





جمعه 11 اسفند 1391برچسب:رمان , :: 1:21 :: نويسنده : شیدا

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشته های من و آدرس takta.1369.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 58
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 120
بازدید کل : 5365
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 47
تعداد آنلاین : 1